عناصر و مفاهیم طراحی و طراحی گرافیک

طراحی گرافیک ترکیبی از تصاویر، متن، ایده و عناصری است که تلاش میکند با جلب توجه بیننده مفاهیم را به او برساند. اما نکته مهم این است که چگونه باید از عناصر و مفاهیم طراحی استفاده کرد به نحوی که بتوان به بهترین شکل ممکن توجه را به اثر جلب کرد و مفهومی که مد نظر است، به بیننده انتقال داد.
این عناصر اجزایی هستند که هر اثر از آنها تشکیل شده است. حتی اگر به پیچیدهترین طرحها هم نگاه کنید، میتوانید آنها را ترکیبی از عناصری بدانید که به تنهایی میتوانند مفهومی را برسانند. فونت، تصویر، شکل، رنگ، اندازه یا هر چیز دیگری میتواند با ترکیب بقیه عناصر تأثیر متفاوتی بگذارند و مفهوم خاصی را برسانند.
در واقع، آنچه در مقاله عناصر و مفاهیم طراحی و طراحی گرافیک میخوانید، قوانینی است که به شما در حکم یک طراح کمک میکند تا عناصر را درست در جای خود قرار دهید و طرحی نو ایجاد کنید. تنها نکته شناخت درست قوانین و استفاده به موقع از آنها به کمک تمرین و تکرار است که این امر از شما یک طراح حرفهای میسازد. این مقاله از سی اچ تیم همه عناصر را زیر ذرهبین خود قرار میدهد، پس تا انتها همراه ما باشید.
تأثیر قواعد در عناصر و مفاهیم طراحی
قطعا اولین کاری که باید انجام دهید، آگاهی از قوانین موجود در زمینه طراحی گرافیک است. باید بدانید که هر کدام از عناصر و مفاهیم طراحی چه کاربردی دارند تا به این وسیله، آشفتگی طرح خود را کم کنید. بدون قواعد خروجی که به دست میآورید، بسیار ضعیف است و ایدههای خلاقانه شما به ذهن بیننده انتقال پیدا نمیکند.
پیروی از قوانینی مانند طرحبندی یا استفاده از عناصر در جای خود به شما کمک میکند تا بتوانید دقیقاً مفهوم مورد نظر خود را به وسیله عناصر بصری به بیننده بگویید و انتظار داشته باشید که بیننده نیز متوجه پیام شما شود. قواعد را بشناسید و از آنها پیروی کنید.
مخاطب
اصلیترین هدف یا به عبارت بهتر، یکی از اصلیترین عناصر و مفاهیم طراحی که اثر برای او به وجود آمده، مخاطب است. مخاطب یک اثر همه افراد نیستند. هر اثر مخاطب مخصوص به خود را دارد و گام اول تولید اثر، شناخت این گروه توسط فرد طراح است.
هرچه گروه خاصتری به عنوان مخاطب شناخته شوند، توجه طراح بر عناصر طراحی باید دقیقتر و ریزبینانهتر باشد. باید نیازهای مخاطب برای طراح مشخص باشد تا بتواند به کمک آن اثر را خلق کند. البته، مخاطب نقطه کانونی است. شاید گروه دیگری نیز از این آثار لذت ببرند. پس خودتان باشید و در کنار آن به نقطه کانونی اثر نیز توجه داشته باشید.
سلسلهمراتب
سلسلهمراتب به معنای ترکیب درستی از عناصر و مفاهیم طراحی مانند اندازه، رنگ، کنتراست و موارد دیگر است که باعث میشود تأکید بر بعضی از عناصر بیشتر شود و برخی از عناصر کمتر به چشم بیایند. به عبارت سادهتر، بسته به طرحی که دارید، برخی از عناصر اهمیت بیشتری دارند و در رأس هرم قرار میگیرند و برخی دیگر از اهمیت کمتری برخوردار هستند.
اگر سلسلهمراتب را به درستی درک کنید، میتوانید با کمک آن توجه بیننده را به یک عنصر خاص جلب کنید و به این ترتیب، به بیننده کمک کنید راحتتر منظور شما را از اثری که خلق کردهاید، دریابد. شما باید چیدمان عناصر بصری را به نحوی قرار دهید که برخی بزرگتر و برخی کوچکتر به نظر برسند و دید بیننده را به سمت خاصی هدایت کنید.
ثبات و تکرار
زمانی که در طراحی اثر از یک عنصر خاص چندین بار استفاده کنید، یکی از عناصر و مفاهیم طراحی به نام تکرار را استفاده کردهاید. با این کار میتوانید برای اثر خود بافت ایجاد کنید. تکرار باعث میشود که وحدت در ذهن خواننده نقش ببندد و بخشی که مورد نظر طراح است، جان بگیرد. میتوان تکرار را به ویژه در طراحی لوگو و وب سایت بخشی از فرآیند طراحی دانست.
تکرار لوگو در هر صفحه از وب سایت یا حرکت منوها در وب سایت، همه و همه بخشی از استفاده عنصر تکرار و ثبات است و به بیننده کمک میکند تا بتواند بفهمد باید انتظار چه چیزی را داشته باشد. از طرف دیگر، اگر قرار است در طرح خود برخی عناصر را برجسته کنید، میتوانید از تکرار استفاده کنید. با این کار تمرکز بیننده روی عنصر خاص جلب میشود و به این ترتیب، پیامی را که میخواهید به او میرسانید.
همچنین بخوانید : طراحی گرافیک چیست؟ همه چیز درباره گرافیک
سادگی
هر طرحی با هدف تأثیرگذاری بر بیننده خلق میشود. گاهی سادگی در اثر بیشتر طراح را در رسیدن به هدف کمک میکند. زمانی که سادگی را به عنوان یکی از عناصر و مفاهیم طراحی در نظر بگیرید، در واقع تلاش میکنید تا به نحوی طراحی کنید که قطعه مورد نظر بیشترین وضوح را داشته باشد. با کمک سادگی، تعادل بهتر به دست میآید و بخش مورد نظر بیشترین تأثیر را بر بیننده خواهد گذاشت.
زمانی که طرح سادهتر باشد، تأثیر بیشتر و ماندگارتری را بر بیننده خواهد گذاشت. هرچه طراح حرفهایتر باشد، از این عنصر به شکل بهتری استفاده خواهد کرد. در طرحهای ساده، برای ایجاد ظرافت بیشتر باید عناصر اضافی را حذف کرد تا به ایده قوی دست یافت.
کنتراست
معنی کنتراست این است که در حین طراحی اثر بخواهید اولین مطلبی که بیننده به آن نگاه میکند، کجا باشد. اگر کنتراست درست استفاده شود، نگاه به سمت خاصی کشیده میشود که شما تمایل دارید. شاید بتوان هر تفاوتی را کنتراست تعبیر کرد، اما در طرحهای بازاریابی به عناصر طراحی که از سایر موارد متمایز هستند، کنتراست میگویند. البته نباید این تمایز بسیار زیاد باشد. این امر باعث میشود که طرح آشفته به نظر برسد و مفهوم رسانده نشود.
بافت
منظور از بافت در عناصر و مفاهیم طراحی حسی است که با نگاه به یک سطح به شما منتقل میشود. خزدار یا براق بودن احساسی است که طراح با کمک بافت به بیننده القا میکند. بیننده باید بدون لمس کردن آن حس را به دست آورد. برای این کار روشهای مختلفی وجود دارد. استفاده از بافت ارگانیک مانند برگ درخت یا ایجاد عناصر انتزاعی با تکرار یک عنصر دو بعدی یا حتی تایپوگرافی بعد دار از جمله این روشها هستند.
فضا
فاصلهگذاری بین اشیا باعث ایجاد فضا در طرح میشود. این کار تعادل در عنصر بصری سنگین را ایجاد میکند. اگر فضا را در طرح لحاظ نکنید، طرح در نهایت آشفته به نظر خواهد رسید. فاصله باریک رابطه قوی را نشان میدهد. فضای مثبت فضایی است که توسط عناصر بصری اشغال میشود، ولی فضای منفی هر چیز مانند پسزمینه است که بر آن تمرکز شود. ایجاد فضا در اثر تمرین و تکرار بهبود پیدا میکند و اغلب افراد آماتور این عنصر را جدی نمیگیرند.
فونت
فونتی که در طرح گرافیکی خود استفاده میکنید، میتواند حال و هوای کلی کار را تحت تأثیر قرار دهد. فونت زاویهدار یا گرد به عنوان یکی از عناصر و مفاهیم طراحی میتواند تکمیلکننده پیامی باشد که میخواهید برسانید. وزن فونت نیز بسیار اهمیت دارد. اگر فونت شما ضخیم و بزرگ باشد، مطلب مهمی قرار است منتقل شود. این در حالی است که حروف نازک، شکننده و مدرنتر هستند. بسته به طرح میتوان تا 3 فونت مختلف را در آن اجرا کرد، بیشتر از آن مجاز است ولی زیبایی کار را از بین میبرد.
رنگ
برای اینکه بتوانید واکنش یا خلق و خوی بیننده را مورد هدف قرار دهید، رنگ یکی از اصلیترین عناصر و مفاهیم طراحی است که به شما در این راه کمک میکند. بهتر است از چرخه هارمونی رنگ نیز کمک بگیرید. در این چرخه، رنگهای مکمل روبروی همدیگر هستند. با اینکه متضاد یکدیگرند؛ اما میتوانند انرژی، نشاط و تلاطم بصری را القا کنند. رنگهای مشابه در چرخه کنار یکدیگر بوده و از نظر بصری بسیار دلپذیر هستند. حس آرامش نتیجه استفاده درست از آنها است.
خط
بسته به اینکه از چه نوع خطی در طرح خود استفاده میکنید، میتوانید عناصر و مفاهیم طراحی را سازماندهی کنید یا انتقال و حرکت را به ذهن بیننده القا کنید. در زمینه خطوط گزینههای زیادی وجود دارند. افق، عمودی، مورب، مستقیم، منحنی، زیگزاگ یا هر الگوی دیگری میتواند جزء گزینههای طراح باشند.
بسته به زمینهای که خط در آن قرار میگیرد، اگر از خطوط سنگین استفاده کنید، ثبات یا تهدید را القا میکنید. همچنین خطوط خط خورده سردرگمی و گیجی را نشان میدهند و خطوط زیگزاگ نشاندهنده الکتریسیته یا خشم هستند. حتی خطوط ساده نیز میتوانند موارد زیادی را به بیننده القا کنند.
شکل
هر کدام از عناصر و مفاهیم طراحی به نوعی از شکل تشکیل شدهاند. اشکال میتوانند دو بعدی یا سه بعدی باشند و با کمک عناصر دیگری مانند بافت یا خط و رنگ، حرکت یا هر مفهوم دیگری را به بیننده برسانند. به طور کلی، اشکال یا ارگانیک هستند یا هندسی بودن آنها مد نظر است.
اشکال هندسی احساسات دقیقی دارند در حالی که اشکال ارگانیک را اغلب با دست میکشند، در طبیعت یافت میشوند و از پیچیدگی کمتری برخوردار هستند. طراحی دیجیتال استفاده از اشکال ارگانیک را کمتر کرده است، اما هنوز هم راهی برای القای مفاهیم وجود دارد.
همچنین بخوانید : بهترین ابزارهای طراحی گرافیک
اندازه
یکی دیگر از عناصر طراحی اندازه است. این عنصر به معنی کوچک یا بزرگی طرحی است که رسم میکنید. با کمک اندازه میتوانید نگاه را جذب خود کرده و طرح کلی را سازماندهی کنید. اولین عامل در تعیین اندازه عناصر، اندازه نهایی کل کار است. باید اندازه عناصر به نحوی باشد که باعث محدود شدن و آشفتگی نهایی طرح نشود. علاوه بر اندازه نهایی، جذب مخاطب نیز از عوامل مهمی است که در مفاهیم طراحی به کار میآید. بنابراین، اندازه را براساس مفهوم، اهمیت و جذب مخاطب تعیین کنید.
قاببندی
از اصلیترین عناصر و مفاهیم طراحی قاببندی است که شاید به اندازه سایر عناصر مهم تلقی نشود. قاببندی باعث ایجاد حس تعادل بصری میشود و وحدت را القا میکند. میتوانید بسته به مفهومی که درصدد انتقال آن هستید، از قاببندی برای برجسته کردن یا برش عناصر بصری استفاده کنید.
با کمک قاببندی توجه را به نقطه کانونی جلب کرده و عنصر اصلی را از سایر عناصر جدا میکنید. اگر تا به حال متوجه اهمیت آن نشدهاید، به این علت است که از آن استفاده نکردهاید. طرح بدون قاببندی، آشفته و سازمان نیافته است. با کمک این عنصر تعیین کنید که بیننده ابتدا کجا را نگاه کند.
تصادفی بودن
در واقع، وقتی طرحی که میزنید، شامل عناصر و مفاهیم طراحی غیر تکراری، بیطرفانه و البته بدون الگو است، طرح شما کمی حالت تصادفی دارد. عناصر طبیعی بسیاری مانند آب و هوا یا حرکت امواج تصادفی هستند. زمانی که بیننده احساس کند از هیچ الگویی استفاده نکردهاید، طرح شما از عنصر تصادفی بودن استفاده کرده است. با این کار میتوانید تا حدی ذهن بیننده را به حال خود بگذارید.
جهتگیری
تصویر شما براساس جهتگیری شکل میگیرد. زمانی که عناصر بصری کوچک به طور منسجم ردیف میشوند، از این عنصر استفاده کردهاید. رنگ، فونت، خط یا هر چیز دیگری برای به دست آوردن این مفهوم به شما کمک کرده و در این بین خطوط بیشترین نقش را ایفا میکنند. خطوط عمودی برای بالا و پایین رفتن تصویر و خطوط افقی برای عبور عرضی استفاده میشود. بسته به استفاده از این عناصر میتوانید یک تصویر عرضی یا عمودی را برای بیننده تدارک ببینید و بیننده را در جهتی که تمایل دارید، با خود همراه کنید.
تایپوگرافی
نحوه قرارگرفتن استراتژیک حروف در طرح، تایپوگرافی نام دارد که برای انتقال مفاهیم طراحی از آن استفاده میشود. این شکل از قرار گرفتن حروف برای بالا بردن خوانایی در نظر گرفته میشود و هدف آن افزایش جذابیت بصری زبان نوشتاری است. این هنر جزء اصلیترین مهارتهایی است که بدون تمرین و تکرار و به کار بردن خلاقیت به دست نمیآید.
هدفی که این عنصر دنبال میکند، ارتقای خوانایی در کنار برقراری ارتباط و سهولت در ارسال پیامی است که کل طرح در پی آن هست. البته زیباییشناسی را نیز نباید دست کم بگیرید. تایپوگرافی به شما کمک میکند که از عناصری کمک بگیرید که هم جذاب و زیبا هستند و هم به راحتی به چشم میآیند. استفاده از تایپوگرافی ظرافتهای خاص خود را دارد که لازم است با کمک آنها طرح را تدوین کنید.
ترکیببندی
در واقع، ترکیببندی همان چیدمان عناصری بوده که قرار است در طرح خود آنها را بگنجانید. ساختار و حرکت کار به کمک ترکیببندی شکل میگیرد. دلیل اهمیت این عنصر این است که اگر از ترکیببندی درستی استفاده نکنید، نمیتوانید به بیننده بفهمانید که کدام عنصر مهمتر و مرکز پیام شما است و باعث میشود تا در نهایت کاری که میکنید، از هم بپاشد.
تحریف
برای ایجاد طرحهای خلاقانه راههای زیادی وجود دارد. تحریف یکی از این راهها و از عناصر و مفاهیم طراحی است که میتوانید از آن استفاده کنید. تحریف به معنی تغییر دادن شکل اصلی عنصر بصری است که در طرح آورده میشود. به عنوان مثال، اگر حروف تایپی را بکشید یا فشرده و کج کنید، از این عنصر استفاده کردهاید.
طراح با کمک تحریف تلاش میکند تا یکپارچگی اصلی را از بین ببرد و حتی خوانایی را مخدوش کند تا عنصر سرگرمکننده بودن را به طرح بیافزاید. تحریف به این معنی است که طراح قوانین بصری را که چشم بیننده به آن عادت دارد، از بین ببرد و طرحی نو ایجاد کند.
شبکهبندی
زمانی که تصمیم میگیرید تا از شبکهبندی استفاده کنید، یعنی قرار است برای سازماندهی عناصر و مفاهیم طراحی از یک چیدمان استفاده کنید. بسته به هدفتان، طرح بندی برای چاپ یا برای صفحه میتواند متفاوت باشد. شبکههای متعددی مانند مدولار، پیکسل، پایه یا ستونی وجود دارند که به شما کمک میکنند تا عناصر را سازماندهی کنید. استفاده از گرید یا شبکهبندی درست است که همزمان با ایجاد محدودیت بصری، نگاه بیننده را نیز سازماندهی میکند.
شبکهبندی میتواند نقطه مناسبی برای طرحی باشد که ایده درستی از آن در ذهن ندارید. میتوانید به کمک این عنصر امکانات محدود ولی با دامنهای وسیع را در طرح خود قرار دهید و از چیدمان زیادی استفاده کنید.
مقیاس
یکی از عناصر و مفاهیم طراحی مقیاس است که میتواند معنا، لحن و حتی کل ترکیب طرح شما را تحتالشعاع قرار دهد. مقیاس به شما کمک میکند که بتوانید در میان عناصر بصری، سلسلهمراتب را رعایت کنید. در واقع، با مقیاسبندی بین عناصر به بیننده دستور میدهید که کدام بخش را نگاه کند و بر کدام بخش متمرکز شود. به عنوان مثال، در یکی از تبلیغاتی که در کشور روسیه انجام شد، هدف نشان دادن این بود که کلمات میتوانند به اندازه تسلیحات مهم باشند. برای این کار مداد را به اندازه بمب بزرگ کردند و آنها را در کنار هم قرار دادند.
تقارن
یکی از مفاهیم طراحی که با کمک روانشناسی و طبیعت تلاش میکند تا حس تعادل را به طور غریزی در شما ایجاد کند، تقارن است. میتوانید از این عنصر در همه جا استفاده کنید. تفاوتی ندارد که کارت عروسی را طراحی میکنید یا برای جلد کتاب طرح میزنید. حتی در بروشورها هم میتوانید با کمک گرفتن از تقارن یا حتی عدم تقارن مفهوم مورد نظر خود را به بیننده القا کنید.
همچنین بخوانید : نقشه راه یادگیری طراحی گرافیک
شفافیت
زمانی که از شفافیت به عنوان یک عنصر در طرحتان استفاده میکنید، باعث میشوید بیننده احساس کند که بخشی از طرحتان عمیقتر است. این روش برای لایهبندی نیز بسیار مفید است. به عنوان مثال، از یک عکس شفاف به عنوان پس زمینه استفاده کنید و با کمک عکسهای دیگر لایهبندی را روی طرح به وجود آورید. حتی با کمک این عنصر میتوانید روشهای جالب و جدیدی را ایجاد کنید. مثلاً میتوانید چند دایره شفاف روی هم قرار دهید و نمودار ون ایجاد کنید. همه چیز بسته به خلاقیت شما است.
تعادل
هرگاه صحبت از تعادل به میان میآید، یعنی به عناصر بصری به نحوی وزن دهید که هر دو طرف طرح بتوانند یکدیگر را پوشش دهند و کاستیها یکدیگر را جبران کنند. میتوانید انواع روشهای عمودی، افقی، مورب یا تعادل در پس زمینه – پیش زمینه را مد نظر قرار دهید. بدون تعادل بیننده نمیداند به کدام سمت باید نگاه کند و حتی ممکن است نتواند متوجه شود که منظور شما از ایجاد طرح مورد نظر چیست. عناصر و مفاهیم طراحی مانند اشیا، رنگ، بافت، فضا و حرکت را به پنج شکل نامتقارن، متقارن، شعاعی، موزاییکی یا ناسازگار به کار ببرید و تعادل را ایجاد کنید.
حرکت
این روزها زمانی که حرف از حرکت در طراحی گرافیک به میان میآید، موشن گرافیک اجازه دارد تا عرض اندام کند، اما حرکت در آثار ثابت، معادل جهتگیری یا استفاده به جا از خطوط در طرح است. موشن گرافیک بیشتر شامل تریلرها، سکانسهایی از یک فیلم یا پیامهای بازرگانی است که به کمک عناصر بصری متحرک مفهومی را به بیننده القا میکند.
از این روش برای تولید محتوای آنلاین ویدئویی استفاده میشود و دست طراح گرافیک باز است تا از هر عنصری و پلتفرمی این روش را اجرا کند. طراحانی که از این روش استفاده میکنند، قطعاً نیازمند تقویت مهارتهایی مانند سهبعدی سازی، دیدگاه انیمیشن و حتی سازماندهی به طرح اصلی خود هستند. با کمک این روش میتوانید مفاهیم را بهتر و راحتتر به بیننده برسانید و از همه عناصر و مفاهیم طراحی که تا به حال ذکر شد، استفاده کنید.
عمق
عمق یکی از عناصر و مفاهیم طراحی است که به طراح کمک میکند تا آثاری را خلق کند که زنده به نظر میرسد. برای ایجاد عمق المانها و تکنیکهایی وجود دارند که باعث میشوند طرحی جذابتر به دست آید و در جایی که حس زنده بودن وجود ندارد، این حس به ذهن بیننده انتقال یابد.
البته استفاده از عمق بسته به هدفی است که طراح دنبال میکند. در برخی موارد، ایجاد طرح مسطح شما را بهتر به هدفی که دارید، میرساند. از طرف دیگر، بسیاری از مواقع عمق دادن به طرح یکی از شیوههای اصلی بیان مفهوم است.
سخن پایانی
طراحی یک پوستر، کتاب یا حتی یک کارت عروسی، راهی است که طراح میتواند مفهوم و پیامی را به بیننده خود القا کند. بسته به هدفی که طراح به دنبال آن استف میتوان از عناصری استفاده کرد که به واسطه آنها مفهوم راحتتر به بیننده القا شود. گاهی میتوان برخی از عناصر را بزرگتر کرده و گاهی با کمک رنگ، توجه بیننده را به سمتی جلب کرد.
برخی مواقع میتوانید از عناصر و مفاهیم طراحی به نحوی استفاده کنید که بیننده ناخودآگاه احساسی همراه و هم سو با شما را تجربه کند. بافت، فضا، رنگ، تعادل، همه و همه در پی این هستند تا به شما کمک کنند که حرف خود را درست بزنید و از آشفتگی جلوگیری کنند.
تنها نکته این است که به خوبی بدانید از کدام طرح در کجا باید استفاده کنید و چگونه میتوانید با کمک این مفاهیم طراحی درست همان پیامی را برسانید که تصمیم دارید … شناخت مخاطب و قواع، دقیقاً همان کاری است که به شما در این مسیر کمک میکند. از همه مهمتر، برای اینکه از یک طراح آماتور به یک طراح حرفهای تبدیل شوید، تمرین و تکرار را در کنار آگاهی از قواعد لحاظ کنید و با این کار بهترین نتیجه را به دست آورید.
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی بود واقعا ممنون
سلام وقت بخیر علی جان ، بسیار خرسندیم که این مقاله برای شما مفید بوده ، موفق و پیروز باشید.
توضیحات کامل بود ممنون
سلام وقت بخیر رضا جان ، بسیار خرسندیم که این مقاله برای شما مفید بوده ، موفق و پیروز باشید.